دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
در حاشیه نبش قبر های اخیر سارقان در مازندران
مسئولین به زنده ها رحم نمی کنند، دزدها به جنازه ها
میترسم روزی برسد که وسط اتوبوس دستگیره را گرفته و در خیال خود غوطهور باشی، که یکهو چندنفر بریزند سرت و شورتت را از پای درآوردند و الفرار! میترسم روزی برسد که حتی در قبرها و پشتبامها و اتوبوسها هم جایی برای خواب پیدا نشود. من میترسم و این ترس مثل موریانه دارد روان مرا میجود. من از آینده این ملت میترسم و دیگر نمیدانم باید در آینده انتظار چه چیزی را داشته باشم، زیرا تاجایی که به یاد دارم مردم را همواره محترم میشمردند و بعید بود اتفاقاتی که اینروزها میافتد در گذشته حتی به شرورترین اذهان هم خطور میکرد.