امروز : جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ ساعت : ۱۲:۳۴ AM
یادداشت سردبیر
زمینه و زمانه احمد حسین زادگان در نخستین سالگرد استانداری اش؛

یک درخت، یک صخره، یک ابر

احمد حسین زادگان+ عبارت
    -     کد خبر: 47154
    -     تاريخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۸|۰۷:۵۵
سرویس : سیاست >> دولت
ایران بر نوار باریکی از تاریکی و شک تلوتلو می خورد و سینه دلیرانش آغشته به تردید است. ایران من، مازندران من، استاندار مورد علاقه من، دوستان دوران سربازیِ نرفته ام، همسایگان عزیزتر از جانم، کوچه های کودکانه زادگاهم، طعم برنج و مرکبات و چای، رنگ آسمانم، رویاهای جوانم و در یک کلام انسانم از آنچه باید به آنچه شاید در افتاده و نمی دانم چرا دیگر جفت شش نمی آوریم.

عبارت ـ عالین نجاتی : یکسال از استانداری «احمدحسین زادگان» گذشته و در این مدت ایران و جهان به اندازه 10سال تغییرکرده است. مورالس از بولیوی فرار کرد، بوریس جانسون بزرگترین پیروزی 70 سال اخیر را به دست آورد، خاورمیانه پرتنش ترین روزگارش را سپری کرد و در داخل کشور این حس به وجود آمد که همه مردم در غار اصحاب کهف زندگی می کنند و هر صبح که از خواب برمی خیزند با پرش های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی روبرو می شوند.
 وقتی محمد اسلامی به وزارت راه رفت و جایش را به سیاستمدار کهنه کار ساروی داد قیمت بنزین لیتری 1000تومان بود، اعتراضات بنزینی آبان 98 واقع نشده بود و به قول بورخس* «هنوز پرنده ها به سرشان نزده بود»
در یکسال گذشته ارزش پول ملی به شکل چشمگیری کاهش یافت. بودجه؛ انقباضی ترین شرایط اش را پس از انقلاب ( حتی دشوارتر از زمان جنگ) تجربه کرد، مهاجرت سرمایه بیش از 20 درصد افزایش یافت، صادرات نفت به کمترین میزانش افت کرد و خلاصه سیاهه ای از بدبیاری ها، بی تدبیری ها،لجبازی ها، نبردهای سیاسی و فشارهای خارجی تپش قلب دولت را تاآستانه سکته ای اساسی بالا برد.
در این یکسال مازندران نیز از روزهای دشوار تهی نبود. اواخر اسفند 1397در آسمان باز شد و سیل نوروزی سفره هفت سین مردمان این سرزمین را به گل و گلایه آغتشه کرد. وقایع سیاسی و اعتراضات اجتماعی فلج کننده در عراق، عملا بزرگترین بازار صادراتی مازندران را از نفس انداخت، نمایندگان به آخرین سال کاری رسیدند و لاجرم طبق عهدی نانوشته زبان به نقد و گلایه از دولت بازکردند و خلاصه سریالی از تیره روزی ها چون ابری هولناک آسمان استانداری حسین زادگان را در برگرفت.
این شرایط بار دیگر ادعای برخی اصلاح طلبان را ثابت کرد که هرگاه دولت ها به گره ای کور میرسند و کفگیر به ته دیگ میخورد به سراغ کسانی می آیند که سرمایه و آبروی اجتماعی دارند تا آن را هزینه روزهای دشوار اقتصادی کنند. در واقع دست روحانی در جیب جهانگیری و عارف و حسین زادگان و امثال آنهاست، وگرنه مدت ها پیش اعتبارش تمام شده بود.
 وقتی قرار شد به بهانه یکسالگی صدارت حسین زادگان در مازندران پرونده ای ترتیب دهیم، تقریبا یکماه را صرف تهیه منابع کردیم. بررسی ها و اسناد به دست آمده نشان دهنده موفقیت هایی چشمگیردرحوزه های عمرانی،فرهنگی، زنان وسیاست بودکه همگی پشت بی برنامه گی رسانه ای استانداری و بلاتکلیفی روابط عمومی این نهاد مهم و اثرگذار از نظرها پنهان ماند و آنچنان که شایسته بود به اطلاع مردم نرسید.
از طرفی دیگر فرصت اندک حسین زادگان برای استانداری و شرایط ویژه کشور دست او را برای تغییرات دلخواهش بست و در واقع قضیه از این قرار شد که سرمربی جدید آمد اما اختیار تغییرات جدی نداشت. این بی اختیاری در واقع نوعی ناچاری لجام گسیخته سیاسی است که پیشتر نیز، جهانگیری آن را در جمله مشهورش «من حتی اجازه برکناری منشی خود را هم ندارم» طرح کرده بود.
بی شک ابلهانه است که فکر کنیم این جمله دقیقا معنای فقه الغوی خود را دارد. این بیانی استعاری است از دست بسته بودن جهانگیری برای تغییرات دلخواه و تمرکز بیش از اندازه قدرت در نهاد ریاست جمهوری.
معذوریت حسین زادگان نیز دقیقا از همان جنس است. در یکسال گذشته دولت روحانی به واسطه خطاهای آشکار در حوزه روابط عمومی، اظهارات بعضا باورنکردنی شخص رییس جمهور و مشاور رسانه ای اش و فشار دولت موازی به کابینه برای از حدنصاب انداختن آن، به شدت محبوبیت و حتی در بازه هایی مشروعیت خود را از دست داد و ناگفته پیداست که ترکش های پایتخت به استانها و استانداران دولت خواهد خورد که حسین زادگان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
من همواره منتظر بودم روزگار استانداری سیاستمداری نظیر «حسین زادگان» را ببینم. شخصیتی با محبوبیت بالای اجتماعی، تحصیلات مرتبط به علوم سیاسی، نظرات مردمسالارانه در حوزه فرهنگ، باور به ظرفیت و قابلیت زنان، سابقه کار سیاسی، طی پلکانی قدرت و کسب تجربه کافی و آشنا به اهمیت رسانه و نقش انکارناپذیر اعتمادعمومی در قوام حکومت.
در این یکسال عملکرد و رفتار او را زیر نظر داشتم و در سکنات و مرامش دقیق شدم. باید بگویم اخلاق مردم دارانه اش تقویت شده، فضای فرهنگی و هنری با حضور زارع و کاهش سختگیری ها علی رغم شرایط دشوار اقتصادی اندکی التیام یافته، اعتماد به توانایی زنان نه در شعار ، بلکه عملی شده اما تغییرات مدیریتی مدنظر نخبگان و جامعه صورت نگرفته، پل ارتباطی میان مردم و دولت تقویت نشده و همین گپ ها باعث شده تلاش های دولت در حوزه های عمرانی، تجارت خارجی، حفظ محیط زیست و توسعه زیرساخت ها به چشم نیاید.
بی شک اگر شیوه اطلاع رسانی استانداری در سیل نوروزی در موارد دیگر نیز تکرار می شد امروز مازندرانی ها اطلاع دقیق تری از اقدامات استانداری مازندران داشتند. حضور شخص حسین زادگان در آن واقعه طبیعی به شکلی خودجوش در شبکه های اجتماعی دست به دست شد و قیاس اش با استاندار وقت گلستان که هنگامه سیل در سفر اروپایی بود باعث شد تلاش های حسین زادگان بیشتر به چشم آید. چون حضور او واقعی و خالصانه بود خود جامعه به شبکه اطلاع رسانی اش بدل شده اما این الگو بعد از سیلاب درهم شکست و دیگر با آن کیفیت تکرار نشد.
امروز در شرایطی به سر می بریم که همه از هم می پرسند چه خواهد شد؟ بی اعتمادی به مجلس که نمایندگان مستقیم مردم هستند به بالاترین حد خود رسیده و مثل همیشه فضا برای کسانی باز شده است که می خواهند به اصولی برگردند که هنوز هیچ کس نمی داند دقیقا چیست. اصلاح طلبان نیز با عملکرد روحانی، شکست در شورا و شهرداری تهران، انفعال و سکوت محمدرضا عارف، رسوایی محمدعلی نجفی، اپوزسیون شدن چهره های شاخص اش در شبکه های فارسی زبان خارج از کشور و شیفتگی یواشکی شان به قدرت پشت ژست روشنفکرانه جامعه مدنی در چشم مردم خار شده اند.
ایران بر نوار باریکی از تاریکی و شک تلوتلو می خورد و سینه دلیرانش آغشته به تردید است. ایران من، مازندران من، استاندار مورد علاقه من، دوستان دوران سربازیِ نرفته ام، همسایگان عزیزتر از جانم، کوچه های کودکانه زادگاهم، طعم برنج و مرکبات و چای، رنگ آسمانم، رویاهای جوانم و در یک کلام انسانم از آنچه باید به آنچه شاید در افتاده و نمی دانم چرا دیگر جفت شش نمی آوریم.
در چنین وضعیتی نوشتن از «حاج مجید حسین زادگان» بسیار دشوار است، چون می دانم گیاه استانداری او را در زمینی خشک و خسته کاشته اند و "جدار دنده های نی به دیوار اطاقش دارد از خشکیش می ترکد". 
این جدی و واجب است که مازندرانی ها بدانند حسین زادگان تمام تلاشش را به کار بسته و شرایط را جنگی اعلام کرده است و البته جدی و واجب است که بدانند ایراداتی هم در کار است که باید مرتفع شود. اگر بخواهم منصفانه با در نظر گرفتن زمینه و زمانه حاج مجید به استانداری اش امتیاز دهم، به نظرم 75 از 100 منصفانه است. او در حوزه های اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی، عمرانی، وحدت اجتماعی و مدیریت شخصی اش نمره قبولی می گیرد، آنهم در شرایطی که کمتر مدیری توان تاب آوردن و جا نزدن را دارد. قیاس شاخص های موفقیت او با استان های نسبتا مشابه از نظر جمعیت، اقلیم و اقتصاد نشان دهنده موفقیت های اوست. حسین زادگان اگرچه نتوانست جلوی افزایش تورم، بیکاری ، آسیب های اجتماعی، افسردگی فرهنگی و افت تجارت خارجی را بگیرد اما روند آن را با توجه به سقوط اقتصادی یکسال اخیر کُند کرد که موفقیتی بسیار حائز اهمیت و چشمگیر است. اگر به 6 شاخص اصلی رفاه در یکسال گذشته نگاهی بیاندازیم و جدول استان های ثروتمند و با ثبات را ترسیم کنیم مازندران در رتبه سوم کشور است در حالیکه در دو استان همسایه شرایط به شدت بدتر شده است و گیلانی ها که تا 3 سال پیش در جدول رفاه ایران دوم بودند حالا به رتبه نهم سقوط کرده اند.
به بیانی دیگر اگرچه خط حمله تیم حسین زادگان چندان در گلزنی موفق نشده اما دفاع جانانه ای کرده و بازی دشوارش با شرایط بحرانی اقتصادی با تساوی طرفین ادامه دارد. برای فهم دقیق و درست از عملکرد حسین زادگان کافی است شرایط یکسال اول استانداری او را با اسلامی و ربیع فلاح مقایسه کنید. دولت روحانی در یکسال نخست استانداری ربیع فلاح در بالاترین سطح محبوبیت بود، پیش توافق برجام به نتیجه رسیده بود، شرایط اقتصادی کشور بسیار باثبات بود و روحانی با رای بالا و پشتوانه اجتماعی وسیع به ویژه در مازندارن رییس جمهور شده بود. با اینحال در همان یکسال وضعیت استان با امید و رشد اقتصادی کلان کشور تناسب چندانی نداشت. محمد اسلامی هم در شرایطی به ساختمان سبزه میدان آمد که رای 24 میلیونی روحانی و شادی ملی از تصویب برجام و بازگشت کشور به شرایط نرمال را پشت سر خود داشت و در حالی مازندران را ترک گفت که هنوز آثار خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک آشکار نشده بود. اما حسین زادگان در شرایطی استاندار شد که در 40 سال گذشته این صندلی هرگز به یک ساروی نرسیده بود، بنابراین توقعات از او آنقدر بالا بود که حتی دیگو مارادونا هم از پس دریبل زدنش بر نمی آمد. از طرفی دیگر نه برجامی در کار بود و نه موج بنفشی، به جایش کیسه خالی خزانه، اثرگذاری تحریم های جامع، مدیران فشل تثبیت شده و رقیب سیاسی قدرتمند آماده پذیرایی از او بودند.
حسین زادگان با آبرویش این مسئولیت را پذیرفت، نمی خواهم درام را بالییودی کنم و بگویم ازخودگذشتگی کرد و قص علی هذا، اما در شرایطی کار را پذیرفت که می دانست باید از وجود و اعتبارش مایه بگذارد و گذاشت. حالا یکسال از این ریسک بزرگ گذشته و امروز شرایط از همیشه دشوارتر است. به عقیده من شایسته است که آقای استاندار به شکلی جدی به حوزه روابط عمومی استانداری و به طور کلی روابط عمومی تمامی ادارات کل ورود کنند و توقعات خود را از این حوزه بالا ببرند. تغییرات در فرمانداری ها توقعات را برآورده نکرده و در برخی موارد اشکالاتی به شیوه جابجایی ها و ماهیت آنها وارد است. توقع دانشجویان و نخبگان از استانداری برآورده نشده و به جز دانشگاه نوشیروانی بابل که در تمامی زمینه ها رشد چشمگیری داشته فضای پرنشاط علمی و فرهنگی در دانشگاه های مازندران وجود ندارد. در حوزه اصناف نیز شاهد تغییراتی چشمگیر نبوده ایم و از ظرفیت سازمان های مردم نهاد در این حوزه استفاده درستی نشد، هرچند شخص استاندار ناظرانی مخفی را به کار گرفته که گزارشات میدانی خوبی ارایه می کنند اما رسیدگی به این گزارشات و ایجاد طرحی برای تقویت هدفمند نظارت ها دچار اختلال جدی است.
تصویب مناطق آزاد و اقتصادی در هیات دولت را باید یکی از بزرگترین دستاوردهای حسین زادگان دانست. دستاوردی که با انشقاق و بی عملی نمایندگان هنوز پایش به بهارستان باز نشده است.
به جرات باید بگویم هیچ استانداری به اندازه حسین زادگان دغدغه به موقع و واقعی پسماند را نداشته و کمیت و کیفیت جلساتی که او ترتیب داده با پیشینیان قابل مقایسه نیست. استفاده از ظرفیت سمن ها، دانش بومی، به میدان آوردن صندوق های مختلف اقتصادی از جمله صندوق نوآوری و شکوفایی و به جریان افتادن کانال مالی و از همه مهمتر حساس کردن شاخک های جامعه توسط خود استانداری( که پیشتر سعی می کرد در جایگاه انکار کننده قرار گیرد) باعث شد که استاندار مازندران در این زمینه نمره قابل قبولی بگیرد اما این تیغی دولبه است و اگر تلاش های حسین زادگان تا یکسال دیگر به نتیجه مطلوب نرسد مقدمات پرزحمت ترتیب داده شده نیز از نظرها محو خواهد شد..
اما از آن طرف شهرداری ها و فرمانداری ها در سال گذشته به پیوند ارگانیک مورد توقع و نیاز شرایط فعلی استان نرسیده اند که این نشان دهنده نوعی جدایی میان معاونت سیاسی و عمرانی استانداری است. مشکلی که باید با تدبیر خود حسین زادگان حل شود و روشن گردد چرا شهرداری ها از تمامی ظرفیت خود برای ایجاد ثبات اقتصادی و تجاری در شهرهای استان استفاده نمی کنند.
القصه اینکه امیدوارم شرایط کشور بهتر شود، ایرادات موجود در استان بر طرف شود و از همه مهتر اینکه بدشانسی های استاندار تمام شود تا مصداق این شعر انوری نباشد که می گوید:
هر  بلایی کز آسمان آیـد /  گرچه بر دیگری قضـا باشد
بر زمین نارسیده می‌گوید /  خانه انـــوری کجــا باشد


  * خورخه لوئیس بورخس نویسنده مشهور آرژانتینی
 

ارسال نظر

نام
پست الکترونیک
متن
captcha
ارسال