عبارت ـ عالین نجاتی: در گیر و دار جدل دانشمندان و فیلسوفان بر اولویت علم یا فلسفه در تاریخ انسان، آنچه عموما نادیده گرفته میشود(یا به صلاح است که دیده نشود) ریشهی بَهیم این دعوا است. فیلسوفان میگویند: آنچه ما از انسان نخستین در جهان میدانیم حاصل تفحص دانشمندان علوم طبیعی است که نهایتا آدمی را میمون تکامل یافته میداند و قدمت او را یا به تاریخ میمونها میرساند یا به بیتاریخی ژنتیک. دانشمندان علوم طبیعی نیز در رد بیِّنِهی فلاسفه میگویند: مگر افلاطون در باب تفحص ریشهی نخستین انسان چه گُلی به سر بشریت زده است یا مگر جُز این است که هایدگر نخستین انسان را در عدم دیده ست؟
در این جهان نسبتا پهناور تقریبا بیضی آبکی، اولینها همواره مساله بودهاند. گویا برای ماه فرقی میکند که اولین انسانی که پا بر آن گذشته روس بوده یا سرخپوست، یا به نظر میرسد نخستین کسی که گفته فلان گیاه دارای فلان خاصیت است، خودش این خاصیت را به آن گیاه داده است. اهمیت نخستینها در چیست. آیا این تلاش، زیرمجموعهی تلاشی بزرگتر است تا آدمی دریای ازل را که در آن غوطهور است حد بزند؟ این یادنامه نیز به بررسی یکی از نخستینهای تازه مکشوف میپردازد. نخستین فیلم رنگی تاریخ سینما که 5 سال پیش بهخاطر عدم کنجکاوی متصدی 64 سالهی فیلمبرداری در موزه ملی رسانههای شهر برادفورد پیدا شده است. گویا هنگامی که «مایکل هاروی» دور از چشم دیگران در یک اتاق حساس به اشتعال با آرامش تمام مشغول پک زدن به سیگارش بوده است، جعبهای قدیمی نظرش را به خود جلب میکند و این شروع ماجرای تازهای میشود که یکبار دیگر نام «ادوارد ریمون ترنر» فیلمساز جوانمرگ بریتانیایی را بر سر زبانها میاندازد.
ترنر و فیلمش
ادوارد ترنر سرگرمی خاصی در زندگی نداشت؛ زیرا اکثر اوقات سرگرم اختراع چیزی بود. قد نسبتا بلندی داشت. هر روز صبح سبیلش را با روغن مرغوب حیوانی چرب میکرد و حالت میداد. کارگاه کوچکی داشت که در آن همهچیز یافت میشد؛ اما آنچه در آن کارگاه کوچک، امروز مد نظر ما است. نسخهی نخستین فیلم رنگی جهان است. این اختراع و بدعت ترنر در زمان حیاتش دستاوردی بینظیر بود اما شکستی سردرگم کننده در نظر گرفته شد. زیرا ترنر هرگز فرصت نیافت تا آن را ارائه دهد و حرفهای پوچ معاصرینش که او را خیالپرداز میخواندند همواره مایهی آزار روحش بود. ادوارد جوان پس از برداشت نخستین نماهای رنگی از چند شی و خانوادهاش به بِرایتُن رفت تا دستاورد خود را به آزمون بگذارد اما در1903 و در 29 سالگی مُرد تا راز نخستین فیلم رنگی جهان را با خود به گور ببرد. پس از مرگ ترنر «جورج آلبرت اسمیت» اختراع وی را به ثبت رساند(البته به نام خودش). تا پیش از پیداشدن فیلم رنگی ترنر اولین فیلم رنگی کشف شده در تاریخ سینما فیلمی بود که با تکنیکِ کینماکالر در سال1909 ساخته شده بود؛ اما فن رنگآمیزی ترنر به مراتب نفیستر است و تاریخ آن به 22مارسِ 1899 باز میگردد و این بدین معنا است که تاریخ نخستین فیلمِ رنگیی جهان 20سال به عقب میرود. گروهی از متخصصین بر این عقیدهاند که ترنر به دلیل نداشتن پروژکتوری برای نمایش فیلمش خود نیز از این تحول بزرگ آگاه نبوده است. یکی از نکات حائز اهمیت در این فیلم، کیفیت بالای رنگ در آن است که با قدمت 110 سالهاش امری مهم و اساسی در فن رنگآمیزی در تاریخ سینما به حساب میآید.
چند صحنه از سه کودک در حالی که هریک به شکل بیملاحضهای مشغول بهخود هستند با گُلی آفتابگردان در دست و اصلا توجه مظفرالدینشاهی به دوربین ندارند. یک تنگ با ماهی قرمز و چند تصویر کوتاه از چند شی رنگارنگ، فیلم کوتاه ترنر را میسازند. به عبارتی دیگر نخستین فیلم رنگی جهان تنها برای رنگ ساخته شده است. یعنی فیلمی است که بهماهو آنچه هست، هست. ترنر به شکلی غریب به سراغ دو رنگ زرد و قرمز رفته است. حال او حال متفکری پارهوقت است که به عینکی جادویی دست یافته که جهان را مثل او میبیند. کیفیت رنگها بالا است. چند صحنه از این فیلمِ کوتاه شبیه به رنگینکمانی است که از منشور رد شده است. ماهی سرخ متعلق به پسر ترنر است که پس از مرگ نابههنگام پدرش، پس از مدتی بر اثر غمی عمیق میمیرد. ترنر بیشک دست به آزمایشی اساسی زده بود. او مرحلهای از تجربه را پشت سرگذاشت که خود موفق به بازبینیاش نشد.
ترتیب سکانسها بر اساس اصول خاصی نیست. ابتدا کودکان با گلهای آفتابگردان، سپس تنگ ماهی قرمز و در نهایت شی رنگی. در واقع ترنر برای ادامهی کارش و ابتیاع لوازم جدید به شهر برایتن رفته بود. سفری به شدت رنگی، مخصوصا در پایانش.
رنگ در سینما
بسیاری نخستین تفکر در باب سخن گفتن پیرامون فیلم را به رسالهی «دربارهی طبیعت آدمی» اثر دیوید هیوم نسبت میدهند. درآن رساله یکی از مسائل فیلسوف تجربهگرای اروپایی، انگیزهی خیال برای بدل شدن به تصویر است.
اما سینما به شکل تصویری متحرک نخستین بار در بعدازظهر 11ژوئن در مزرعهی پلوآلتو توسط ادوارد مایبریج به ثبت رسید. او با حمایت موسس دانشگاه استنفورد، للاند استنفورد ، با 24 دوربین که پشت هم قرار داشتند از اسبی به نام سالی گاردنر عکاس کرد. دوربینها به موازات حرکت اسب در یک مسیر مستقیم قرارداده شد و شاتر هر دوربین بهوسیلهی سیمی که با سُم اسب در ارتباط بود کنترل میشد.
پیش از کشف فیلم ترنر نخستین فیلم رنگی جهان، فیلمی یکساعتونیمه با نام دربارهی دهلی بود که در سال 1912 توسط چارلز اوربن ساخته شد. اما ایدهی فیلم رنگی به تکنیکی بازمیگردد که نخست توسط جیمزلرک مکسول ، فیزیکدان بدمزاج اسکاتلندی در سال 1861به انجمن سلطنتی بریتانیا عرضه شد. آنچه مکسول کشف کرد این بود که همهی رنگهای طبیعی در این طیف، خود از ترکیب سه رنگ اصلی - سرخ، سبز و آبی - تشکیل شدهاند و اگر بهطور مساوی با هم ترکیب شوند سفید بهنظر خواهند رسید.
نخستین فیلم رنگی سینما با این سیستم افزایشی ساخته شد. سیستم بعدی در ۱۹۲۲به ثبت رسید. در این سیستم از یک دوربین پرتوشکن استفاده کردند که دو نگاتیو جداگانه بهدست میداد، این دو نگاتیو بهطور جداگانه در دو پزیتیو از فیلم نازک ویژه، ساخت کداک، چاپ میشدند. نقرهی این پزیتیوها سپس با موارد شیمیائی شسته میشد و «تصویر آزاد شدهی شفافی» از ژلاتین عکسدار بهدست میآمد. یکی از فیلمها به رنگ سرخ - نارنجی و دیگری به رنگ سبز چاپ میشد. سرانجام این دو پزیتیو به یکدیگر چسبانده میشدند و با یک پروژکتور مانند یک پزیتیو قابل نمایش بودند.
سینما از این نوآوری راضی بود و شرکت لوه نخستین فیلم رنگی خود(The Toll of the Sea) ساختهی چستر فرنکلین را با این روش تکنیکالر تولید کرد. فیلم با استقبال فراوان روبهرو شد. این سیستم آنقدر کارآیی داشت که بین سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ فصلهای مهم چند فیلم مهم را به این طریقه چاپ کردند، از جمله فیلمهای ده فرمان (اثرِسسیل ب. دومیل، ۱۹۲۳) از کمپانی پارامونت؛ و بیوهیخوشحال (از فناشتروهایم، ۱۹۲۵)از کمپانیِ MGM.
4)دربارهی اهمیتِ نخستینها به مثابه تجلی امرِ یگانه
نخستین نغمه/ همواره از گوشی برمیخیزد
((هولدرلین))
ریشهی تصاویر در زمینِ رنگهاست. چشم از نور است که بینایی را تاب میآورد. بیاید فکر کنیم عمر از زید دوسال بزرگتر است، و جز این دو کسی وجود ندارد، آنگاه نخستین بودن عمر چه سودی به حال او دارد جز اینکه قاعدتا باید زودتر بمیرد. انسان همواره در رجعت به ریشهی خویش پی آن وجود نخستین را گرفته است. بنابه کمال این نظر؛ هر نخستینی برای او به مثابهی تجلی امرِ یگانه است. تصویرسازی از لوازم استعاره و نشانه است، بنابراین همواره روبه بازنمایی طبیعت ـ آنچانکه طبیعت است ـ حرکت میکند. این وحدت مانند چیدن پازلی آهسته آهسته شکل اساسی خود را به خود میگیرد. خیره ماندن تلسکوب هابل به ناقطهای تاریک از آسمان پروژهی عظیم کشف تصاویر و شناخت ماهیت و قدرت نور است، پروژهای که اهمیت ارکان تصویرسازی را در کشف ساختمان استعاره و ارتقا آن به ما نشان میدهد.
[1] E.R.TERNER
[2] G.A.ESMIT
[3] BEREYTON
[4] کودکان فرزندانِ ترنر هستند.
[5] PELLO ALTO
[6] E.MAEBRIDG
[7] L.ESTANFORD
[8] SALY GARDNER
[9]
[10] CH.ORBON
[11] James Clerk maxwell 1879
[12]
[13] Chester Franklin