عبارت-آصف بادام: به تازگی مدیرکل آموزش و پرورش مازندران اعلام کرد که از ۵۰۸ هزار دانشآموز استان، ۳۱۰ هزار دانشآموز به آموزش در سامانه شاد دسترسی دارند و حدود ۷۲ هزار دانشآموز هم تاکنون در این سامانه احراز هویت نشده اند.
با گسترش ویروس کرونا در جهان، کشور ما هم یکی از کشورهایی بود که به اعمال یک سری از محدودیتها برای رفت و آمد روی آورد. مدیران کسب و کارها هر از گاهی کارمندان خود را تعطیل و آن دسته از کسب و کارهایی که با دورکاری لطمهای به کارشان وارد نمیشود سعی میکنند از کارمندان کمتری در محل کار استفاده کنند و باقی کارها را به صورت اینترنتی و در خانه انجام دهند. مدارس و دانشگاهها هم از این قاعده مستثنی نیستند. با شیوع بیشتر ویروس کرونا و ادامه یافتن آن مدارس مجبور شدند به آموزش از راه دور و یا همان آموزش آنلاین و مجازی روی بیاورند. به همین منظور وزارت آموزش و پرورش برنامهای به نام «شاد» را طراحی و عرضه کرد. سامانهای که از همان ابتدا ماجراهای بسیاری داشت.
برنامه «شاد» از همان ابتدا مشکلات بسیار زیادی با خود به همراه داشت. مشکلاتی که هر از گاهی با بالا گرفتن صدای خانوادهها و معلمان، مدیران دولتی را مجبور به ارائه توضیحات و یا دست بردن در تنظیمات این برنامه میکرد. اما جدا از این مسائل افراد بسیاری حتی توانایی دستیابی به این نرمافزار نصفهونیمه را هم نداشتند و همین مسئله باعث شده تا حدودا یک سال از درس و مدرسه عقب بیفتند. یک سالی که شاید جبرانش برای آنان دیگر غیرممکن باشد.
البته اگر از آموزشوپرورش سوال کنید به شما خواهند گفت که مدرسه تلویزیونی که صداوسیما هرروز آنرا پخش میکند برای استفاده این افراد است اما شک نکنید خودشان هم میدانند که مدرسه تلویزیونی یک شوخی هم زمان با تلویزیون و مدرسه بیشتر نیست.
بپذیریم یا نه کرونا به ما فهماند که آموزش برای همه رایگان نیست، به نظر می رسد که حتما در این زمانه لازمه درس خواندن و ادامه تحصیل تنها در گرو توانایی مالی است. این مسئله هم به کرونا و شاد مرتبط نمیشود و فقط این موضوعات باعث شد تا این معضل پنهان دوباره به نوعی برایمان آشکارتر شود.
هرچه از شهرهای بزرگ مازندران با آن مدارس لوکس و گرانقیمتشان فاصله بگیریم و به سمت روستاهای دورتر و یا به دل کوههای البرز بزنیم، با چشم خودمان محرومیتی را خواهیم دید که پیش از این گمان میکردیم تنها در فیلمها است که میشود چنین تصاویری را به تماشا نشست. انگار که صحبت از عرش تا فرش است. تفاوتی هم ندارد که آموزش حضوری باشد یا مجازی. در هر دو حالت این دانش آموزان محروم هستند و رنج و سختی آموزش نابرابر را با تمام وجود احساس می کنند.
حال با آن شرایط دشوار همیشگی، کرونا و آموزش مجازی هم برای خیلی از دانشآموزان و معلمان آن مناطق دردسرساز شده است چرا که از جزئی ترین و البته مهم ترین امکانات تحصیل مجازی هم برخوردار نیستند. دانشآموزان در برخی روستاهای محروم، نه گوشی هوشمند و تبلت دارند و نه دسترسی به اینترنت!

البته این مسائل در شهرها و بخصوص در حاشیه شهرهای بزرگ مازندران نیز دیده میشود و حتی به ترک تحصیل نامحسوس عدهای نیز منجر شده. کسانی که یاوری ندارند و تنها امیدشان، شاید همین درس خواندن بود که آن را هم کرونا و برخی مدیران با کمک هم از آنان دریغ کردند.
تقصیرها به گردن آموزشوپرورش یک استان مانند مازندران نیست زیرا آن یک سازمان با بودجه محدود و هزار و یک مشکل است که تا پیش از کرونا نیز برای بسیاری از مخارج عادی خود درمانده بود حالا همین سامانههم برایشان شده یک معضل تازه. البته خیران مازندرانی مثل همیشه سنگ تمام گذاشتند و این استان یکی از استانهای موفق کشور در زمینه تامین گوشیهای هوشمند برای دانشآموزان نیازمند شناخته شد. اما با این حال به گفته مدیرکل آموزش و پرورش مازندران بیش از 70 هزار نفر تا کنون وارد این سامانه نشدند و این به معنی یک شکاف بزرگ در سال جاری و سال آتی تحصیلی میان دانشآموزان است. دستور استفاده از شاد یک دستور منطقهای و استانی نیست و حاصل یک تفکر عجیب در سطح بالای این وزارتخانه است. آیا وزارت آموزشوپرورش از این معضل بزرگ بیاطلاع بود و یا برایش تحصیل افراد کم توان مالی و یا حتی کمتوان جسمی اهمیت چندانی نداشت؟
واقعیت اما این است که کرونا به ما با زبان ویروسی خود آموخت که اگر موبایل ما هوشمند نیست، نباید انتظار حق تحصیل داشته باشیم چرا که تحصیل در این زمان ابزار خود را می طلبد.
گویا متولیان امر در جریان نیستند که جامعه دانش آموزانی که سرمایه اصلی این مرز و بوم هستند را به سمتی می برند که دشمن با هزار فریب و کلک زمینه آن را مدت ها پیش فراهم کرده بود. آیا دولت در بهبود این شرایط مهم که حل و رفع آن چندان سخت نیست و جزو وظایف اصلی شان است، هیچ سهمی ندارد؟ چرا دولت برای این دانش آموزان کم بضاعت کمک و چاره ای نمی اندیشد؟ مگر چقدر دانش آموز کم بضاعت داریم؟
نمی دانم خیرین چه گناهی کرده اند که ما هر جا به مشکل خوردیم باید به آنها متوسل شویم. بهتر است دولت در این امر به جای توسل به خیرین، خود آستین بالا بزند و برای دانش آموزان معدودی که امکان تهیه گوشی هوشمند را ندارد، گوشی هوشمند ایرانی تهیه کند آنها قطعا روزی "ایران" را آباد خواهند کرد.
اکنون بحث بازگشایی مدارس دوباره داغ شده اما با درسی که کرونا به جهانیان داده میشود فهمید که این بازگشاییها تا زمان واکسیناسیون یا کشف دارو برای این بیماری مهلک، چندان پایدار نخواهد بود و ما باید از حالا به فکر تعطیلیهای بعدی باشیم.
در پایان باید گفت درخصوص شبکه اجتماعی دانشآموزان نیز بحثهای بسیاری مطرح است و داشتن گوشی هوشمند نیز ضامن یک تحصیل بی دغدغه در این دوران نیست، انتقادات فنی به سامانه شاد بسیار است و در این متن نخواهد گنجید اما خواندن روایت جالبی از یک معلم در این باره خالی از لطف نیست. " می گویند در روستایی یک کوه خیلی سر و صدا می کرد و مردمی که در دامنه کوه زندگی می کردند به وحشت می افتادند. یکی از بزرگان روستا می گوید کوه می خواهد بزاید. بالاخره بعد از یک ماه تلاطم کوه، یک روز شکافی در کوه ایجاد می شود و مردم فکر می کردند که حداقل یک اژدهایی از آن بیرون خواهد آمد و دیدند یک موش کور بیرون جهید مردم گفتند ای کوه یک ماه پدر ما را درآوردی این هم نتیجه زایش تو ! حالا عملکرد آموزش و پرورش در خصوص آموزش مجازی نیز مشابه زایش کوه است. پس از مدتها بوق و کرنا در خصوص راه اندازی شبکه اجتماعی دانش آموزی (اپلیکیشن شاد) من نوعی فکر می کردم که اگر شاد اژدها نباشد اقلا یک اسبی از شکاف کوه بیرون می آید ولی متاسفانه خروجی چیزی شبیه به پیاده شدن از بنز و سوار شدن بر پراید خودمان بود."