عبارت-آصف بادام: بالاخره پس از مدتی نسبتا طولانی، شیوع ویروس کرونا در مازندران به حالت نارنجی تغییر کرد و بسیاری از فعالیتها که تا پیش از این ممنوع اعلام شده بود، دوباره از سر گرفته شد. در اینکه چگونه 10 شهر مازندران با رعایت حداقلی پروتکلها به سرعت و به یکباره از وضعیت قرمز به وضعیت نارنجی تبدیل شدند بحث بسیار است اما یک مسئله مهم این است که آیا مردم با نارنجی اعلام شدن وضعیت شهرها، دوباره به خیابانها بازخواهند گشت و باید به زودی منتظر موج بعدی بیماری باشیم؟
نزدیک به عمر یک ساله کرونا در ایران هستیم و در این مدت بارها شاهد صعود و نزول آمار مبتلایان و فوتیها بودیم. چند ماه قبل بود که با رعایت پروتکلهای بهداشتی آمار جان باختگان این بیماری به روزی ۳۰ نفر در کشور نیز کاهش یافت اما باری دیگر غول نامرئی کرونا از خواب بیدار شد و به جان مردم افتاد.
عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی و عادی انگاری شرایط باعث شد تا از روزی ۳۰ فوتی به بیش از ۴۰۰ مورد در کشور و تنها بیش از 20 مورد جانباخته روزانه در مازندران برسیم و آن موقع بود که احساس خطر کردیم و برای حفظ سلامتی خود و اطرافیان به پروتکلها پایبند شدیم. البته اگر بتوان نامش را پایبندی گذاشت(!).
اما در همین چندروزه با کاهش دوباره آمار مبتلایان و مرگ و میرها در استان، باز هم تجربه تلخ چند ماه پیش را فراموش کردیم، به طوری که استفاده از ماسک کاهش و شرکت در تجمعات و میهمانی ها و دید و بازدیدها و حتی حضور در بازارها و مغازهها افزایش قابل توجهی پیدا کرد.
برای اطلاع آندسته از افرادی که خیال میکنند سایه کرونا از سر مازندران کنار رفته باید گفت که تنها در 24 ساعت گذشته 162 بیمار کرونایی جدید در بیمارستانهای استان بستری شدند که حتی بیشتر از روزهای سیاه ابتدای سال 99 است! البته متاسفانه آمار کروناییها در این روزها برای مردم تبدیل به عدد و رقمی شده که دیگر نه آنقدرها برایش اهمیتی قائلند و نه حواسشان هست که هرکدام از این اعداد یک انسان کامل است با تمام رویاها و آمال و آرزوهایش که با ابتلا به یک ویروس عجیب که هنوز دنیا از کارش سر در نیاورده، روی تخت بیمارستان شمارش نفسهایش با دستگاه اکسیژن را نظاره میکند.
عبور از اماکن پرتردد خیابانهای شهر ساری و نداشتن ماسک توسط برخی عابران و دستفروشان وحتی مغازهداران گویای این واقعیت است که خیلیها هنوز کرونا را باور ندارند. اما متاسفانه در واقعیت مرگ تنها برای همسایه نیست.
اصنافی که در دوران پیک کرونا یا همان وضعیت قرمز به فعالیتهای خود مخفیانه ادامه میدادند حالا کرکرهها را بالا کشیدند و با حالتی حق به جانب میگویند دیدید ما کارمان را کردیم و آخرش هم چیزی نشد؟ برخی نیز از این که طولانی مدت در خانه ماندند خسته شده اند، دل را به دریا زده اند و بی توجه به خطر پیش رو در همین روزهای برفی اخیر به طبیعت رفتند تا از آن لذت ببرند.
واقعا چرا با وجود اينكه مرتب هشدار مي دهند و از وضع شکننده کرونا در مازندران میگویند، از محدوديت برای مسافرت های برون شهری (به صورت عملی)، بستن پاركها و محدود كردن اغذيه فروشيها و بازارها و ترددها، خبری نيست؟ البته اگر دل به اخبار ببندید خبرهای خوبی خواهید شنید اما کافی است سری به خیابانها بزنید و با واقعیت جاری در جامعه چشم در چشم شوید تا این گفتهها را تائید کنید.
وقتي وضع از اين قرار باشد و مسئولان بي تفاوت عمل كنند، معلوم است كه مردم هم بي خيال مي شوند و فكر مي كنند ترساندن آنها آبكي است! بنابراين بايد گفت اين بي تفاوتی ها عامل اصلی رعايت نكردن مردم و در نتيجه افزايش آمار بيماران كرونايی است. قاعدتا رسيدگي به اين اوضاع و احوال در شهرستان ها با فرماندار است كه از بقيه دستگاههای مسئول بخواهد به موضوع ورود كرده و جوهری از خود نشان بدهند. ستاد كرونا هم كه اين روزها از تب و تاب افتاده و مردم را آتش به اختيار گذاشته كه نتيجه اش بدون شک بازگشت به وضعیت وخیم کرونایی در مازندران و همچنین تعطیلی احتمالی کسب و کارها در روزهای مانده به نوروز خواهد بود.
بدون شک همهی ما در یک آزمون بسیار سخت قرارگرفتهایم، در آزمونی که عیار انسانیت، ازخودگذشتگی، فداکاری و مسئولیت پذیریمان بیش از هر زمانی مشخص میشود.
با بازگشایی بیشتر اماکن، جادهها و ادارات از سوی دولت و عادی انگاری شرایط از سمت مردم، هیچ بعید نیست تا در دو هفته آینده باز هم با افزایش آمار مبتلا به کرونا مواجه شویم. اتفاقی که بیشترین بارش بر روی دوش پرستانی است که هنوز نتوانستهاند پس از عبور از پیک قبلی نفسی تازه کنند. آیا ما میتوانیم از پیچ سخت کرونا در مازندران عبور کنیم؟