عبارت-آصف بادام: شب گذشته مردم ایران غم دیگری را تجربه کردند. پر کشیدن اولین ستاره از جمع ستارگان سال 98 میلادی که پس از 20 سال مسیر ایران را برای رسیدن به جام جهانی هموار کردند، آنقدر برای مردم غیرقابل باور بود که حتی عده پرشماری از طرفداران فوتبال تا پاسی از شب مقابل بیمارستان لاله تهران تجمع کرده بودند و برای میناوند شعار سر میدادند.
این ستاره دهه 70 فوتبال ایران پیش از 20 سالگی به تیم ملی دعوت شد و پس از بازی در پرسپولیس برای 3 سال به اتریش و سپس بلژیک و امارات رفت و در انتها در سالهای ابتدایی دهه 80 بازهم به جمع سرخپوشان پیوست. وی پس از چند فصل حضور در لیگ برتر بالاخره در سال 84 و تنها در 30 سالگی کفشهایش را برای همیشه آویزان و از فوتبال خداحافظی کرد. خداحافظی که مانند بدرود او با زندگی، خیلی زودتر از حالت معمول اتفاق افتاد.

مهرداد میناوند ستاره سالهای نهچندان دور فوتبال ایران، چندی پیش به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان بستری شد و باتوجه به درگیری 80 درصدی ریه اش، خیلی زود به آی سی یو رفت تا نگرانی طرفدارانش و اهالی فوتبال را متوجه خود ببیند. دو روز پس از بستری شدن، تیم پزشکی برای حفظ او مجبور شد که با داروی بیهوشی وی را به خواب عمیق ببرد.
در روزهای بعد حال میناوند رو به بهبودی رفت و ثبات نسبی بر احوال وی حاکم شد اما ناگهان روز گذشته دوباره سطح اکسیژن خون این فوتبالیست اسبق کاهش یافت و بالاخره در ساعات پایانی شب خبر ناگوار درگذشت وی از بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان لاله به گوش رسید. اتفاقی که برای بسیاری هنوز باور کردنی نیست.
این ماجرای تلخ اما واکنش بسیاری در جامعه به دنبال داشت. عدهای به مسئله واکسن کرونا اشاره کردند و برخی نیز انگار بعد از 1 سال کرونا تازه برایشان تبدیل به یک خطر جدی شده.
نقطه عطف این اتفاق اما همزمانی آن با اعلام وضعیت نرمال کرونایی در کشور و حتی بازگشایی مدارس و برخی مشاغل بود که ناخودآگاه سبب عادیانگاری کرونا توسط مردم شده بود. از شب گذشته علاوه بر تسلیتهای مرسوم، پیامهایی در شبکههای اجتماعی به چشم میخورد که از تاثیر زیاد این مرگ ناگهانی بر جدی گرفتن کرونا توسط مردم حکایت دارد.
توجه نامناسب مردم به رعایت اصول پیشگیری از بیماری کرونا در حالی است که روزانه شاهد افزایش تعداد مبتلایان و موارد بستری و فوت ناشی از این بیماری در کشور هستیم و برکسی پوشیده نیست که تا زمان کشف درمان قطعی برای این ویروس، وضعیت زرد، آبی، نارنجی و یا قرمز مفهومی ندارد.
گویی فراموش کرده اند که نخستین روزهای جولان کروتا در ایران جمله "چهکار کنم تا کرونا نگیرم" نقل محافل بود و همه منظر خواندن یا شنیدن مطلبی در مورد پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا بودند. توصیه های بهداشتی و سلامت به شدت منتشر می شد و رسانه ها از حال بد بیماران کرونایی می گفتند تا تلنگری باشد برای اقشار مختلف که با مشاهده آن، پروتکل های بهداشتی و درمانی و غذایی را جدی تر بگیرند. اما در انتها ما مردم ایران به همهچیز زود عادت میکنیم. حتی کرونا.
باید پذیرفت که رفتار اجتماعی مردم در کنترل اپیدمی ویروس کرونا نقش بسیار مهمی دارد و تنها راه برون رفت از این معضل رعایت مسائل پیشگیرانه و بهداشت فردی است و بیتوجهی نسبت به این مسائل اثرات مخربی به دنبال دارد و موجب افزایش تبعات و طولانی شدن روند شیوع این ویروس میشود. مهمترین عامل مخاطره آمیز در شیوع این ویروس نیز کم توجهی مردم به رعایت شیوه نامه های بهداشتی از جمله رعایت نکردن فاصله اجتماعی و استفاده نکردن از ماسک است. اتفاقی که اگر رخ میداد شاید میناوند هنوز در بین ما بود و کریهایش را برای مسابقه بعدی پرسپولیس آماده میکرد.

اما هرچه که بود، او رفت تا به ما یادآوری کند که کرونا همچنان بیخ گوش ماست و کافی است تا کمی بد بجنبیم تا پنجههای نامرئی خود را در جان ما فرو کند و نفسهایمان را به شماره بیاندازد. بدون شک او برای پرسپولیسیها و طرفداران فوتبال ایران شخصیتی ویژه بود و درگذشت زودهنگام او تلنگری برای جدیتر گرفتن کرونا در میان همین فوتبالدوستان که این روزها صحبت از ورود تماشاگران به استادیوم میکنند.
عبارت این ضایعه را به تمام فوتبال دوستان و مردم ایران تسلیت میگوید و برای علی انصاریان و دیگر افرادی که این روزها در بستر این بیماری مخوف قرار دارند آرزوی سلامتی دارد. باشد که همه کرونا را جدی بگیریم و روزی نیاید که به مرگ جوانان وطن هم عادت کرده باشیم.