یادداشت سردبیر ـ عالین نجاتی: چندی پیش فرصتی دست داد و دیداری کوتاه با دکتر نوبخت؛ فرماندار جوان ساری فراهم شد. پیش از این رودررویی سیاسی ـ فرهنگی، فکر میکردم او نیز ادامهی زارعی و واحدی و حسینزادگان و رضایی است.
فرماندارانی که بعضا تحصیلات علوم سیاسی داشتند یا مدعی انقلابیگری بودند، اما سیاست را با فریبکاری خلط میکردند و انقلابیگری را با تندروی یکی میگرفتند.
زارعی؛ میاندرود را از ساری جدا کرد تا ساری تنها مرکز استان در ایران باشد که فرودگاهاش در شهرستان دیگری است. واحدی؛ اصولا فرماندار نبود، بلکه بیشتر مثل کدخُدا عمل میکرد و فهمی درست از سیاستورزی منطقهای و قدرت سرزمینی نداشت. همان بدفهمی مرگباری که زارعی به صورت اولی دچار آن بود. حسینزادگان اگرچه سیاست میدانست اما آن را در زمینی ماکیاولیستی به کار بست و رضایی هم از آن دست مدیرانی است که بود و نبودش چندان فرق نمیکرد و بیشتر حکم بلهقربانگو را داشت تا کسی که توانایی تجمیع و اعمال یک ایدهی سیاسی را داشته باشد.
نوبخت اما با همهی آنها فرق میکند. فرقی روشن، که در یک دیدار کوتاه چنددقیقهای هم بهراحتی میتوان به آن پی برد. او که دانش آموختهی علوم سیاسی است، تنها برای خالی نبودن عریضه تحصیل نکرده است، بلکه جانش را با مفاهیمی تاریخی و اجتماعی صیقل داده و آنقدر خوانده است که فرق دیو و فرشته را بداند.
او برخلاف بسیاری از اصولگرایان که علوم سیاسی را وسیلهای برای توجیح هدف ایدئولوژیک خود میبینند، سیاست را علم تدبیرامور میداند و از ظرفیتهای سیاست بعنوان ابزاری کارآمد در توسعه آگاه است.
حضور نوبخت برای سارویها فرصتی مغتنم است که نباید به راحتی از دست برود. همه اهالی این کهنشهر باید به یاری او بیایند. از سازمانهای مردم نهاد تا بزرگان و لیدرهای سیاسی، از بازاریان و صنعتگران تا هنرمندان و اهالیِ تجارت. فرق او با اسلافاش در این است که سخن را میشنوند، برای گوینده ارزش و احترام قائل میشود و از همه مهمتر با سرهمکردن دروغی شیرین، وعدهی فردا را؛ چون تخمی عقیم در دل شما نمیکارد.
او از آن دست مدیرانی است که در نظام جمهوری اسلامی تحصیل و رشد کرده و از آبشخور همین گفتمان سیراب شده است. بنابراین ادامهی مدیریت شاهنشاهی نیست، بلکه درختی است جوان که خون پدرانش آن را سیراب کرده است و حالا آمادهی میوه دادن است. اگر میوهچینان هشیار و دلسوزی در میدان باشند، نتیجهی این درخت جوان را حرام نخواهند کرد، اما اگر همچون گذشته بیتفاوت به سرنوشت شهر باشیم، فرصت نوبخت را هم از دست خواهیم داد.
انتصاب نوبخت بعنوان فرماندار ساری همچنین فرصتی طلایی برای رونق گردشگری بهخصوص در مناطق جنوبی ساری است که مملو از آثار طبیعی بیمانند است. از جنگلهای هیرکانی بولا که ثبت جهانی شدهاند تا چشمهی بینظیر باداب سورت که مدتی است روی آرامش را میبیند.
نوبخت به دلیل درک درستاش از قدرت سیاسی و جغرافیایی ساری و شخصیت پذیرا و سازندهاش میتواند حکم خیمهای را در شهر داشته باشد که همگان را با تفاوت سلایق و دیدگاهها برای توسعهی یک هدف مشترک یعنی شهرستان ساری گردهم آورد.
شرایط دشوار و حساس امروز ایران، بیش از گذشته ضرورت انتصاب افرادی نظیر نوبخت را به حاکمیت گوشزد میکند. چهرههایی که از دل همان سرزمین برآمدهاند و از یکجانبهنگری، ایدئولوژیزدهگی و فساد دوری میجویند و سعادت خود و سرزمین خود را در ایجاد فضایی مساعد برای بهرهوری نیروی انسانی میدانند. بنابراین به عقیده من اگر قدر نوبخت را بدانیم و به یاریاش بیاییم، دود سفید از دودکش فرمانداری برخواهد خاست.

عالین نجاتی . سردبیر