عبارت ـ عالین نجاتی: یکی از مهمترین وعدههای انقلابیون در سال1357 استفاده از نیروهای جوان در حکومت اسلامی بود. انقلابی که بر پایهی شعارهای دینی و همذاتپنداری با روایتهای تراژیک شیعی نظیر ضربتخوردن حضرت علی(ع) و واقعهی کربلا شکل گرفته بود، حالا میخواست بنیادی تازه برپا کند و در این شرایط نیروهای آموزشدیده و پرورشیافتهی دوران پهلوی در سیستم بوروکراسی، نمیتوانست توقع حکومت جدید برای اداره کشور را فراهم نماید.
بعد از گذشته 2دهه از انقلاب اسلامی، آرامآرام زمزمهی حضور جوانان در بدنهی قوه مجریه شنیده شد، اما هاشمیرفسنجانی که تکنوکراتهای حواشی خود را بهترین ترکیب برای نوسازی مدنظرش میدانست، فرصت چندانی به چهرههای تازهرسیده نمیداد.
دولت خاتمی نیز علیرغم بهرهمندی از حمایت جوانان و دانشگاهیان، موفق نشد از آنها استفاده مناسبی کند و پستهای دولتی را میان کارگزاران دوران هاشمی و نیروهای میانسال و پابهسن گذاشته جناح چپ تقسیم کرد. اگرچه حضور جوانان در قالب سازمانهای مردمنهاد در همین دوران همهگیر شد، اما همچنان راه بر اکثر نیروهای جوان برای اشغال پستهای مدیریت بسته ماند.
احمدینژاد اما شکافی جدی در این چیدمان ایجاد نمود و دولت وی رکورد استفاده از نیروهای جوان در پستهای مدیریتی را شکست. اگرچه بسیاری از این نیروها بهدلیل ایدئولوژی تدوین نشده، شعارزدهگی و عدم بهرهمندی از تخصص و تجربهی کافی، کارنامه درخورتوجهی از خود بهجای نگذاشتند، اما شکستن سد مدیران تثبیت شده، راه را برای تربیت نسلی باز کرد که قوام یافتهی مکتب بهشمار میآمدند.
اما دولت حسن روحانی عقبگردی جدی در جوانگرایی بود. میانگین سنی کابینه تدبیروامید، ترکیب استانداران، فرمانداران و مدیرانکل نشان میداد که دولت نسبتا جوان احمدینژاد حالا به دولت پیرمردها بدل شده است. هرچند حسن روحانی و یارانش شرایط دشوار کشور را دلیل این انتخابها میدانستند و معتقد بودند ایران در شرایطی نیست که بتوان سکان مراکز مهم را به افراد بیتجربه سپرد.
دولت «ابراهیم رییسی» اما بازگشتی به دولت احمدینژاد بود. نیروهای جوانی که در دوران «دولتِ مهر» به مدیریت گماشته شده بودند حالا بعد از 8 سال آمادهی ورود به دولت سیزدهم بودند. ابراهیم رییسی موفق شد بخش بزرگی از نیروهای جوان را به ماموریتهایی مهم بگمارد و نفسِ قوهی مجریه را تازه کند. اگرچه سرنوشت «عبدالمالکی» وزیر مستعفی کار نشان داد که اگر توازن میان بلندپروازی و واقعگرایی بههم بخورد، جوانی میتواند به ضد خود بدل شود، اما درمجموع و فارغ از جناحبندیهای سیاسی و حزبی باید به دولت رییسی بابت این خانهتکانی مدیریتی نمرهی قبولی داد.
«حسین شاهپری» یکی از این همین چهرههای جوان است که در استانداری مازندران بهکار گرفته شده. این جوان 30 ساله؛ دانشآموختهی علومسیاسی دانشگاه تهران و از فعالان اسبق بسیج دانشجویی در این دانشگاه است که در سوابقاش فعالیت در حوزهی ریاست قوهقضاییه در دوران صدارت آیتالله رییسی نیز به چشم میخورد.
جوانی با قد متوسط و لبخندی همواره. مرتب و خوشصحبت، مُطلع و بدون پیشداوری و ازهمه مهمتر آماده برای پرشهای بلند، بدون زرهِ سنگینِ محافظهکاری بیدلیل.
وی بعنوان یکی از مهمترین مشاوران استاندار مازندران مسئول ستاد و بازرس ویژه پیگیری مصوبات سفر ریاست جمهوری به استان است و وظیفه دارد بر حُسن اجرای مصوبات سفر 20 اسفندماه 1400 نظارت کند. شاهپری؛ نمونهی واقعی جوان مومن انقلابی است. مومن از این جهت که به ایدئولوژی جکومت اسلامی باور دارد و تمام تلاش خود را برای بالفعل کردن ظرفیتهای این ایدئولوژی بهکار میگیرد.
انقلابی است از آنجهت که به حرکت همواره معتقد است و با کوچکترین مانعی عقبنشینی نمیکند.
چندی قبل فرصتی کوتاه برای همصحبتی میان ما پدید آمد و آنچه در سطور فوق ذکر شد، حاصل نوعی معرفتشناختی فوری است. فرصتی کوتاه اما پرعمق که نشان میداد جوانی آتیهدار، خود را آمادهی روزهای دشوار میکند. در او نه تندروی منتهیالیه جناح راست بهچشم میخورد، نه سادهلوحی و شُعارزدهگی برخی از اصولگرایان. قاعدتا هیچ شباهتی به فعالان و مدیران اصلاحطلب نداشت و همین افتراقِ روشن و پُررنگ، سخن گفتن با او را راحتتر میکرد، زیرا تکلیفات با او روشن است و میدانی مانند بسیاری از نیروهای چپ برای کسب منفعت و بازیگری سیاسی، بیهوده طرفِ میانه را نمیگیرد و بر سر آنچه برایش ارزش ذاتی دارد دست به معامله نمیزند.
ایدههایش کاربردی و روزآمد بودند و اگر به آنها توجه شود میتواند در میانمدت تکانی اساسی به شیوهی حکمرانی در مازندران بدهد. استفاده از چهرههایی نظیر «شاهپری» به افزایش قدرت دولت در همزیستی با ملت کمک شایان توجهی خواهد کرد. قدرت جذب جوانان به دلیل همنسلی با آنها فرصتی مغتنم است که با بهکارگیری چهرههایی نظیر شاهپری این روند را تسهیل خواهد نمود.
خوشبختانه استاندار مازندران در جای مناسبی از وی استفاده کرده است. تقویت اقتصاد بینالمللی و تنظیم راهبرد برای رشد سرمایهگذاری و از همه مهمتر ایجاد هماهنگی به مثابه رهبر ارکستر میان مدیران دستگاههای اجرایی مازندران اهمیت جایگاه شاهپری را نشان میدهد.
اهمیتی که اگر دستکم گرفته شود، پتانسلی را هدر خواهد نمود که آثار منفیاش بر اقتصاد و بوروکراسی مازندران تا مدتها برای نسل جوان باقی خواهد ماند. پس امثال شاهپری را دستکم نگیرید.