عبارت ـ گروه سیاسی: ترکیب مدیران کل، فرمانداران و مدیران ستادی استانداری مازندران یکسال بعد از استقرار دولت سیزدهم کاملا مشخص شده و به جز چند استثنای نظیر «خیریانپور» در معاونت استاندار، نظری در ادارهکل راه و شهرسازی، آرزو ولیپور در کتابخانههای عمومی و امینی در شرکت شهرکهای صنعتی تمامی مدیران اصلی دولت روحانی در استان پاکسازی شدهاند. اما بررسیهای عبارت در مورد ترکیب جدید گویای یک حقیقت جالب است و آن اینکه حداقل نیمی از مدیران، درواقع مسئولان دوران محمود احمدینژاد هستند و اساسا بسیاری از آنها با انتخاب احمدی نژاد برای نخستین بار مدیریت را تجربه کردند.
ترکیب جدید، شناخت چندانی از گفتمان و اهداف اصلی ابراهیم رییسی ندارد و ترجمانش از دولت اصولگرا درواقع همان الگوی مدیریت احمدینژادی است و شاید به همین خاطر است که در یکسال گذشته اتفاق خاص و چشمگیری در حوزهی مدیریت دولتی در مازندران رخ نداده است. روال همان روال دولت روحانی است که با دیدگاه احمدینژادی ترکیب شده و معجون نامتجانس و غریبی را پدید آورده است.
در دولتی که قرار بود جوانان انقلابی در راس امور قرار گیرند، بجز چند نفر در فرمانداریها و تعدادی در معاونت ادارات کل، بخش عمدهی مدیریت همچنان در اختیار همان چهرههای همیشگی است که از میانسالی هم گذشتهاند. این البته به خودی خود عیب نیست و شاید در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی امروز، مدیران باتجرله کارایی بیشتری داشته باشند، اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که شرایط دولت جدید و رییسجمهورش به صورت بنیادین با شرایط دوران احمدینژاد و شخص وی متفاوت است.
اگرچه مرد کاپشنپوش در 40 روز گذشته و در اوج حوادث اجتماعی و امنیتی ایران، زبان به دهان گرفته اما در چند سال گذشته اظهارات و رفتاری از خود بروز داد که عملا او را به اپوزیسیونی تندرو بدل میکرد.
این درحالیاست که رییسی بیپروایی احمدی نژاد را ندارد و مثل او تمام تصمیماتش فوری و بدون ارزیابی دقیق نیست و از این جهت بسیار بهتر از احمدی نژاد است. از سوی دیگر حاشیههای دولت ابراهیم رییسی بسیار کمتر از دولت اصولگرای قبل از روحانی است و این آرامش نیز به توسعه شتابان دولت سیزدهم کمک شایان توجهی میکند.
تفاوت ها میان رییسی و احمدی نژاد و شیوه و گفتمان دولت این دو بسیار است، اما این تفاوت آشکار میان مدیران این دو دولت در استان دیده نمی شود. به جز حسینیپور و سلگی؛ استاندار و معاون سیاسی استانداری تقریبا اکثر نیروهای ستادی جدید یا همان مدیران احمدینژادی هستند یا همان تفکر دولت او را دارند. در این تفکر آمارهای رسمی قابل اقماض هستند و اصلی ترین محور؛ دیدارهای مردمی و سفرهای استانی یا درون استانی و رفع ضربتی و نمایشی مشکلات بدون ارائه راهحل برای درمان ریشهای آنهاست.
حجم بالای مدیران دولت احمدی نژاد که مجدد در این دوره بر سر کار آمدند دقیقا مصداق همان نقدی است که اصولگرایان در دولت روحانی به وی وارد می کردند و می گفتند مدیران شما همان مدیران دولت خاتمی و هاشمی هستند و شما اجازه رشد و شکوفایی چهرههای جدید را نمیدهید. همین انتقاد را می توان به دولت جدید رییسی هم وارد کرد. بخش عمده مدیران ارشد در استان همان کسانی هستند که یا با دولت احمدی نژاد شروع کردند یا با آن دولت به شهرت رسیدند.
استفاده از جوانان عموما محدود به پستهای مشورتی است و به نظر می رسد اردوگاه اصولگرایان نیز هنوز نتوانسته نسلی از مدیران را تربیت کند که گفتمانی تازه به عرصه آورند. حتی بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق هم که قرار بود مرکز تربیت مدیران انقلابی باشد، همچنان به نوع گفتمان احمدی نژاد نزدیک هستند تا آیت الله رییسی.
احمدی نژاد نگاهی شعاری، وعده محور، همراه با تشر، زودبازده و بی کیفیت داشت و ادامه آن گفتمان در دولت رییسی سرنوشت دولت مردمی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. به نظر استاندار مازندران باید در یک جلسهی جدی از مدیران و فرمانداران خود بپرسد که در 4 شاخص اصلی سیاست، اقتصاد، فرهنگ و امور اجتماعی به چه گفتمانی وفادار هستند و ابزارهای اجرایی آن را چه می دانند. تضاد رفتار مدیران استانی با شخص استاندار که گفتمانی محکم و روبه جلو دارد در آینده آثار سو بسیاری خواهد داشت که پیش از همه دامان خود حسینی پور را خواهد گرفت.
بیم آن می رود حسینیپور نیز آهسته آهسته در تفکری که ذکرش رفت هضم شود و به جای نگاه کلان و آیندهنگر، در دام نسبیگرایی موضعی بیافتد. اتفاقی که با فراوانی بی حساب و کتاب دولت احمدی نژاد و نرخ باورنکردنی نفت هم نتوانست به توسعه استان کمک کند، چه رسد به امروز که دولت در مضیقه شدید اقتصادی است.