عبارت ـ گروه سیاسی: ماجرای معلم قائمشهری و پخش موسیقی «گانگستر شهر آمل» را دیگر همه میدانند. به لطف شبکههای اجتماعی، حاکمیت و دولتها دیگر نمیتوانند همچون دهههای شصت تا هشتاد هرچه را دلشان خواست رسانهای کرده و مابقی را پنهان کنند. فرصتی برای جمهورِ مردم که مجلس انقلابی و دولت انقلابیتر قصد دارند که این اندک روزنه باقی مانده را هم با طرح صیانت و شبکه ملی اطلاعات کور کند.
در سفر اخیر رییسجمهور به چین اخبار جسته و گریختهای به گوش رسید که جمهوری اسلامی قصد دارد با استفاده از فناروری اژدها، تمرکز و رصد خود بر فضای مجازی را افزایش داده و به زودی کلا درب شبکههای اجتماعی خارجی را تخته کند و اگر خدا بخواهد بعد از مدتی «گوگل» هم حذف شده و مرورگری نظیر «بایدو» که مخصوص چینیهاست، در ایران پیاده شود.
نگاهی به اظهارات مسئولان دولتی، قانونگذاری و امنیتی و نظامی به خوبی نشان می دهد که آنها فضای مجازی را بزرگترین دشمن خود و ابزاری در دست غرب برای مقابله با جمهوری اسلامی می دانند. و گمان می کنند اگر این راه را ببندند همهچیز گل و بلبل می شود و اگر مردم از دسترسی به اطلاعات محروم شوند دیگر حکمرانی کار چندان سختی نخواهد بود. این درحالی است که جمهوری اسلامی مدعی است ازگفتمانی برخودار است که می تواند مردم آزاده جهان را اقناع کند، بنابراین نهتنها نباید از شبکههای اجتماعی هراس داشته باشد، بلکه باید، خود به بازیگری جدی در آن بدل شود و با منطق برترش دشمن را در این فضا شکست دهد. به بیانی ساده تر به جای اینکه درب بازار فضای مجازی را ببندد، خودش دکانی پررونق در آن به راه بیاندازد و بازار دشمنانش را کساد کند. اما چرا این کار را نمی کند، و سعی در محدویت این فضا دارد معلوم نیست!
ایده محدویت فضای مجازی آنهم به شیوهای که مدنظر جمهوری اسلامی است، به چندین دلیل اشتباه است. نخست اینکه ایرانیان هرگز به دهههای شصت و هفتاد بازنمی گردند و این نسل فعلی اساسا برخلاف متولدین دهه شصت چنین عقبگردی را برنمی تابند. ثانیا اینکه فناوری به صورت روزانه درحال پیشرفت و بهروزرسانی است، بنابرانی تزی که برای محدود کردن این فضا پیاده شود به زودی با آنتیتزش مواجه خواهد شد و نهایتا دور تازه ای از رودرویی مردم و نظام در شبکههای اجتماعی شکل می گیرد که بر پایه آن؛ نظام فیلتر می کند و مردم فیلترها را می شکنند. ثالثا حذف شبکههای اجتماعی و کاهش دسترسی مردم به آنها به هیچ وجه به معنای حل مشکلات و کاهش آنها نیست، چهبسا اینکه امروز برخی از انرژی مردم در همین فضا تخلیه می شود، اما در صورت بیرون کردن ملت از شبکههای اجتماعی راه برای اعتراض آنها در خیابان باز خواهد شد، که به هیچ وجه دلخواه نظام نیست. از سوی دیگر هرچه محدودیت بر اینترنت افزایش پیدا کند، مهاجرت نخبگان و کارآفرینان نیز افزایش خواهد یافت و به تبع آن توسعه کشور به تاخیر میافتد. نکته عجیب این است که محدویت های اینترنت، درست در سالی که رهبری در آن بر توسعه دانش بنیان تاکید کرده صورت می گیرد که عملا نقض غرض است.
با همه آنچه گفت شد، مسئله اصلی اما این است که جمهوری اسلامی مثل همیشه به سراغ پاک کردن صورت مسئله یا جمع کردن آن می رود و هیچ راهکاری برای حل مسئله یا اقناع افکارعمومی ندارد. ادامه این سیاست شاید در کوتاه مدت اندکی به سود مسئولان باشد اما در میان مدت و درازمدت به چاقویی بدل خواهد شد که دست خودشان را میبُرد. نباید از یاد ببریم که سیاست های فرهنگی ـ حاکمیتی نظیر، برچیدن ماهوارهها، تلاش برای عدم دسترسی به برخی از وبسایت ها در اینترنت، برنامه های سلبی در مورد پوشش مردم به خصوص زنان و سانسورهای فرهنگی فراوان همگی شکست خورده و عملا به ضد خود بدل شدهاند.
اکنون که برای نخستین بار ایرانیان خارج از کشور به اتحادی عجیب در مبارزه با جمهوری اسلامی رسیدهاند، ایران عملا در عرصه بینالمللی منزوی شده ،تورم نه به صورت ماهانه، بلکه ساعتی افزایش مییابد و از طرفی دیگر دولتی بر راس امور است که هیچ مشکل و معضلی را نمی پذیرد و مدام اصرار دارد که همه چیز در حال بهتر شدن است، بیش از همیشه حمایت مردم از حاکمیت ضرورت دارد. اما سیاست فیلترینگِ همهچیز، نه تنها گرهگشای مشکلات حکومت در تنگنای فعلی نیست، بلکه به خشم بیشتر مردم دامن میزند.
اینکه ماجرای معلم قائمشهری به چه نتیجهای رسید چندان اهمیت ندارد، زیرا روزانه دهها اتفاق مشابه این در گوشه و کنار کشور می افتد و هیچکس خبردار نمی شود، آنچه اهمیت دارد این است که جمهوری اسلامی بالاخره جهان مدرن را بپذیرد و به جای اینکه سعی کند این جهان را با جهان خودش سازگار کند، به فکر پیدا کردن راهی برای همزیستی مسالمتامیز با این جهان در ضمن حفظ ارزش های خود باشد.
ذکر این نکته حیاتی است که ارزش های ایران به معنای ارزش های حاکمان آن نیست، بلکه این ارزش ها و خواسته های مردم است که اهمیت دارد. متاسفانه اشخاص فراوانی همینک در کشور هستند که برخلاف شعارهای اول انقلاب و وعدههای آیتالله خمینی در فرانسه، مطلقا به نقش مردم باور ندارند و معتقدند این حکومت آسمانی است و رای و نظر ملت در آن تزیینی. تا این نگاه تغییر نکند، هرگونه محدودیت تازه نه تنها به افزایش محبوبیت حاکمیت نخواهد انجامید، بلکه کار را برای کارگزاران آن دشوارتر خواهد کرد.