عبارت ـ گروه فرهنگ و هنر ـ عالین نجاتی: مازندران از دیرباز استانی فرهنگی بوده است. چه پیش از انقلاب که در زمرهی سرآمدن شعر و موسیقی کشور بود و چه پس از انقلاب که همچنان در شعر و موسیقی صاحب سبک است و البته به یکی از مراکز تولید فیلمسازان با استعداد در کشور بدل شده و هنر خوشنویسی هم در این دوران پیشرفت چشمگیری داشته است. به همین جهت انتظار بیهوده ای نیست که بخواهیم توجه دولت، نمایندگان مجلس و نهادهای فرهنگی حاکمیتی نظیر حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی به این حوزه دوچندان باشد.
اما با گذشت حدود 2 سال از تغییر دولت و جابجایی استاندار و مدیرکل فرهنگ این استان، همچنان شاهد رکودی مرگبار در این عرصه هستیم. بررسی های عبارت نشان می دهد که در 20 ماه گذشته میزان چاپ کتاب توسط نویسندگان شناخته شده تبرستانی کاهشی چشمگیر داشته است. همچنین با افت شدید برگزاری برنامه های فرهنگی و هنری غیرمناسبتی در استان روبرو هستیم که در 3 دهه اخیر کم سابقه است. در سوی دیگر بخش خصوصی که در دهه های 70 و 80 و حتی در 6 سال نخستین دولت روحانی بسیار فعال و پرتحرک ظاهر شدند و خروجی آن را در برپایی نمایشگاه های فراوان دیده ایم، در 20 ماه گذشته به شدت دچار افول شده اند و بخش اعظم این فعالان به شدت از بی عملی دست اندرکاران فرهنگی و سیاستگذاران کلان استانی ناراضی هستند.
عبارت در اردیبهشت امسال اقدام به یک نظرسنجی از 10 کتابفروشی شاخص استان نموده که نتایج حاصله بسیار نگران کننده است. بر اساس این بررسی ها میزان فروش کتاب به طور متوسط 35درصد کاهش داشته و در همین بازه زمانی برگزاری نشست های تخصصی با کیفیت هنری نیز در استان تقریبا به صفر نزدیک شده است.
در مورد بودجه دلتی بخش فرهنگ بهتر است چیزی نگوییم چون بعید است که کل بودجه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به 1 و نیم میلیارد تومان هم برسد، ناگفته پیداست که این بودجه اندک به زحمت می تواند برای ساری هم کافی باشد چه برسد برای یکسالِ استانی 3 و نیم میلیون نفری مانند مازندران.
متاسفانه بی برنامه گی حوزه فرهنگی در استان موجب شده که روشنفکران مازندرانی کنج عزلت را در آغوش گیرند و از همکاری با دولت سرباز بزنند،زیرا معتقدند اساسا این دولت در سطح فرهنگ و هنر مازندران نیست و مسئولانش نیز توانایی اداره استانی فرهیخته همچون مازندران را ندارند.
اگرچه در این سه دهه استاندارانی نظیر ربیع فلاح جلودار یا محمد اسلامی شخصیت های فرهنگی شاخصی نبودند و توجه چندانی به این حوزه نداشتند اما در این دوران مدیران کلی در راس دستگاه فرهنگی مازندران بودند که کارنامه موفقی از خود به جای گذاشته و سعی کردند توجه استانداری و دیگر نهادهای فرهنگی را به ظرفیت های بالای مازندران در زمینه فرهنگ و هنر جلب کنند. اما متاسفانه در دولت آقای رییسی استانداری نیز در مواجهه با فرهنگ و هنر چشم و گکوش بسته است و اساسا دولت آنقدر در معیشت روزانه مردم گرفتار مانده که فرصتی برای توجه به حوزه فرهنگ ندارد. رسانه های وابسته به دولت نظیر ایرنا، ایسنا و همچنین رسانه های حاکمیتی نظیر فارس و تسنیم هم کوچکترین توجهی به حوزه فرهنگ غیرحاکمیتی ندارند و اگر بخواهند در حوزه فرهنگی قلم بزنند یا گزارشی تهیه کنند به سراغ همان سوژه های همیشگی حاکمیت پسند می روند و میلی به دم خور شدن یا معرفی هنرمندان مستقل ندارند و فقط بر اساس تقویم فرهنگی استان، مطالبی را از روی عادت منتشر می کنند. آموزش و پرورش مازندران نیز که یک پایه اساسی توسعه فرهنگی در مازندران است فعلا درحال دست و پا زدن است و کم مانده در روزمره گی غرق شود. از شهرداری های شهرهای بزرگ هم که قبلا آبی برای فرهنگ و هنر گرم می شد، مدت هاست خبری نیست، زیرا شهرداران نه تنها تفکر فرهنگی ندارند، بلکه بعضا ضدفرهنگ هستند. همین وضعیت در مورد اکثر فرمانداران نیز صادق است و در یک کلام یک تلاش دسته جمعی برای زنده به گور کردن فرهنگ و هنر در استان در جریان است.
ادامه این وضعیت موجب بحران در حوزه فرهنگ و هنر استان خواهد شد، بحرانی که آثارش 5 تا 10 سال آینده مشخص خواهد شد. اگر استانداری مازندران و اداره کل فرهنگ این استان به روند فعلی ادامه دهند بعید است اندک هنرمند باقی مانده در استان نیز برای ماندن تشویق شوند و آنها نیز همچون دیگر همکارانشان به پایتخت مهاجرت خواهند کرد.
آنوقت است که 10 سال دیگر همه مدیران دولتی در حوزه چالش های فرهنگی نظیر حجاب کاسه چه کنم چه کنم به دست می گیرند و فراموش می کنند معضلات فرهنگی، حاصل بی عملی امروز آنهاست. درواقع دولت سیزدهم در مازندران درحال کندن چاهی است که آیندگان فرهنگی استان در آن سقوط خواهند کرد. برای خروج از این وضعیت راهکارهای فراوانی وجود دارد اما اثری از گوش شنوا و آستین های بالازده در این دولت نیست و تنها امید باقی مانده این است که اصلا حواس مدیران استانی را از حوزه فرهنگ و هنر پرت کنیم تا حداقل بیش از این مایه خسران نشوند، وگرنه تعالی و توسعه پیشکش!