عبارت - عالین نجاتی: مثل ابرهای سیاه عصرگاهی در داستانهای چخوف، روزگارِ ایران امروز آبستنِ طوفانهای بسیاری است. اعتراضات خیابانیِ بازنشستگان تأمیناجتماعی و مالباختگان بورسی در شهرهای بزرگ کشور، بدل به امری روزمره شده اما هنوز واکنش مناسب و روشنی را ازطرف دولت بههمراه نداشته است.
▪️چرخش طبقاتی در اعتراضات خیابانی
در چند سال اخیر حضور سالمندان در صف معترضان افزایش چشمگیری داشته که نشانهی تضعیف شدید رفاهعمومی است. اگر پیشتر، جوانان، روشنفکران، دانشجویان و طبقهی متوسط شهری، با دلایل عمدتاً سیاسی، اعتراضات خیابانی در ایران را شکل میدادند، امروز سالمندان، کارگران، طبقات محروم جامعه و زنان، با دلایل عمدتاً اقتصادی بدنهی اصلی معترضان را تشکیل میدهند.
دولت و اتاقفکرهای حاکمیت باید تحلیل درستی از این چرخشطبقاتی داشته باشند. بهنظر میرسد ایران بهحالخود رها شده، وگرنه تنها یکی از این هزاران اعتراض خیابانی، باید فوراً تمام ارکان مملکت را برای رفع مشکلات بسیج میکرد.
اینکه مردم هر روز به خیابان بیایند، فریاد بزنند، گریه و التماس کنند، اما بازهم بهچشم نیایند، ملت را از درون میشکند و شمایلِ آشنای ایرانِ امیدوار را غبارآلود میکند.
▪️اقتصاد سیاسی یا سیاست اقتصادی؟
اقتصاد کشور باید هرچه سریعتر به سمت ترمیم سیاستهای کلان خود برود تا از شدت نارضایتیها بکاهد و یکبار برای همیشه، سیاست اقتصادی را جایگزین اقتصاد سیاسی کند.
در شرایط فعلی؛ ارکان اقتصادی دولت و مخالفانش، در نقطهی مقابل هم قرار دارند. منتقدان معتقدند؛ علیرغم همهی تحریمهای موجود، با روشهایی میتوان شرایط را بسیار بهتر کرد. اما دولت این انتقادها را سیاسی میداند و میگوید؛ آنها اگر بلد بودند در دورهی خودشان درست عمل میکردند.
در این جدال بهنظر بیپایان، جایگاه و گناه ملت درمانده و فروریخته ایران جیست؟ این دعوای پارادایمی تا کی قرار است ادامه داشتهباشد؟
حاکمیت اگر به این سوال بنیادین در شرایط فعلی پاسخ ندهد، نمیتواند به جلب اعتماد و مشارکتِ آتی مردم در عرصههای مختلف امیدوار باشد.
▪️اصلاح ساختاری بانکها، شاید وقتی دیگر
ادامهی حیات بانکها با رویهی فعلی، بهمعنای سقوط بیشتر در گرداب ربای قانونی خواهد بود که نهایتاً اقتصاد ایران را به سمت ورشکستگی سوق میدهد.
رویه و عملکرد بانکها یکی از اصلیترین دلایل گرفتاریهای قوامیافته در اقتصاد ایران است. اما آنها علیرغم نظر و اعتراض صریح مراجع، با استفاده از ترفند همیشگیشان یعنی اشتراک منافع، یا همان نمکگیر کردن، راه را بر هرگونه تغییر ساختاری میبندند. همان روشی که شرکتهای خودروسازی نیز در مقاطع حساس و بهمنظور مقاومت در برابر تغییرات ساختاری از آن استفاده میکنند.
ادامهی این مقاومت بهمعنای فروپاشی نظام بانکی و تورم افسارگسیخته خواهد بود. اگر بعد از انتقاد صریح و جدی رهبری از باغ و باشگاه بزرگ یکی از بانکهای مشهور کشور در تهران، این ملک ۷۰۰۰ متری خلع ید شده و درآمد حاصل از آن به جریان قانونی پول در کشور بازمیگشت، معلوم میشد که عزم جدی برای اصلاحساختاری وجود دارد، اما حیف که هیچ اتفاقی نیافتاد.
▪️انتصابهای سیاسی در مراجع اقتصادی
انتصابهای سیاسی در مناصب اقتصادی موجب انحراف تولید کشور به سمت رانتخواری، بهرهبرداری شخصی و دلالی میشود. سرمایهها بهجای آنکه با فرمولهای اقتصادی بهجریان بیافتند بر امواج سیاسی سوار میشوند، و نهایتاً بههدر میروند. اتفاقی که سالهاست در برابر چشم مسئولان و در قوارههایی قانونی نظیر خصوصیسازی، مشارکت یا مزایده و مناقصه، درحال وقوع است اما بهشکلی حیرتانگیز، کاری از دست کسی ساخته نیست.
بلایی که خصوصیسازیهای رانتی برسر اقتصاد ایران آورده با خسارات مالی ۸سال جنگ تحمیلی بر ایران برابری میکند، اما همچنان نظم و نسق خاصی در سرزمین خصوصیسازی بهچشم نمیخورد و سیاسیون بازیگران اصلی در زمین اقتصاد شبهدولتی هستند.
▪️گرهگشایی، که خود گره شده است
همه میدانند حقوق نماینده با هزینهی تبلیغات انتخاباتیاش تناسبی ندارد اما هیچکس نظارت بر قوهی مقننه را جدی نمیگیرد، تا کار به ردصلاحیت نیمی از نمایندگان به دلیل مفاسد اقتصادی نکشد.
مجلس بهاندازهی دولت در ایجاد نارضایتیهای فعلی مقصر است. سیاستزدهگی، پوپولیسم، شبههافکنی و استفاده نادرست از قدرت نظارتی پارلمان موجب تشدید بحرانهای اقتصادی شده است. مجلس فعلی که نتوانست در انتخاباتی حداکثری به برتری دست پیدا کند، بهجای پرداختن ه دغدغههای اصلی مردم، درگیر فتیلهپیچ کردن دولت روحانی و زمینهسازی درراستای پیروزی در انتخابات رياستجمهوری است.
مجلس بیش از آنکه محلی برای ارائه راهکارهای منطقی و عملی باشد به تریبونی برای فحش دادن به رئیس و کابینه او بدل شده و این حاشیه، انرژی فراوانی از بهارستاننشینان میگیرد که نهایتاً به زیان جامعه خواهد بود.
مجلس فعلی بهجای دعوای سیاسی، بهتر است بر چرایی کاهش چشمگیر مشارکت در انتخابات مجلس متمرکز شود و این حقیقت را باور کند که اگر مردم از روحانی رویگردان شدهاند، به سمت آنها گرایش پیدا نکردهاند.
برای تحلیل و تفسیر چرایی گسترش اعتراضات خیابانی به چهارچوبی معنایی نیازمندیم که اقتصاد، فرهنگ و سیاستِ ایرانِ امروز را ترجمانی تازه کند. اما اگر اجازه دهیم گلایه و نارضایتی، مبدل به عادتی روزمره شود، اقتدار ملی ایرانیان را نادیده گرفتهایم و روزی خواهد رسید که شکاف ملت و حاکمیت، همه ما را خواهد بلعید.